بی حوصله م

ساخت وبلاگ
کلافه م خیلی یه عالمه حرف نگفته تو دلمهزندگیت به من ربط نداره از قدیم گفتن زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند ولی دعوای شما میره رو اعصاب من از اینکه نمیفهمه تو رو از اینکه انقد راحت میگیره زندگی رو از اینکه اصلااا متوجه مفهوم زندگی نیست... ولی هیچ وقت نخواستم بهت بگم چون به حد کافی خودت ناراحتی یکی هم تایید میکنه آدم بیشتر اعصابش خراب میشه دیگه تحمل هم حدی داره کار تو از تحمل کردن گذشته سمباده ست قشنگ رو اعصاب آدم. چون دیدمت درکت کردم حرفاتو میفهمم از اینکه نمیفهمنت خیلی ناراحتم و از اینکه نمیتونم کاری بکنم بیشتر... هر لحظه هر ثانیه به یادتم + نوشته شده در  جمعه یکم دی ۱۳۹۶ساعت 23:58&nbsp توسط الی  |  بی حوصله م...ادامه مطلب
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eliomaryam بازدید : 38 تاريخ : شنبه 2 دی 1396 ساعت: 20:56

ناتوان نیستم

از ناراحت شدن آدما ناراحت میشم

خیلی خوب میدونم شکستن قلب چیه.....

 

بی حوصله م...
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eliomaryam بازدید : 39 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 20:19

من از بس چیزهای متناقض دیده و حرفهای جور بجور شنیده ام........حالا هیچ چیز باور نمیکنم

بوف کور صادق هدایت دانلود کردم میخونم...

+ نوشته شده در  سه شنبه سی ام آبان ۱۳۹۶ساعت 2:31&nbsp توسط الی  | 


بی حوصله م...
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eliomaryam بازدید : 34 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 20:19

صدای مغزم که داره با خودم حرف میزنه
هر لحظه
میخوام اونی که اون تو دارمش بکشم بیرون
بذارم جلوم و باهاش حرف بزنم
ببینم حرف حسابش چیه
بگم یا بگیر از من هر آنچه که نمیخوامش
بگیر این هوس رو
بگیر ازم دوس داشتن های بیخودی رو
بگیر از من احساساتمو کلا
من باشم و من
یا ....
عذابم نده
بذار لذت ببرم
از تمام هرآنچه که میخوام انجام بدم
بذار برم
من به اینجا تعلق ندارم

+ نوشته شده در  دوشنبه ششم آذر ۱۳۹۶ساعت 21:52&nbsp توسط الی  | 

بی حوصله م...
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eliomaryam بازدید : 43 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 20:19

این چند روز جای خالیت از ته دل حس شد

آخ که این آذر تموم شه دق و دلیمو خالی میکنم

تکلیف سنگینیه بدون تو زندگی

دلم عجیب برات لک زده

+ نوشته شده در  یکشنبه دوازدهم آذر ۱۳۹۶ساعت 23:49&nbsp توسط الی  | 


بی حوصله م...
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eliomaryam بازدید : 34 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 20:19

روزی که نگار ازدواج کرد خیلی ناراحت بودم تو محضر گریه کردم و باعق شدم نگارم گریه کنه سر شام هم نیومدم رفتم زیززمین تنها نشستم و خیلی فکر کردم به اینکه آدما رو نباید ناراحت کنم ناراحتیامو تو خودم نگه دارم و اطرافیانمو معذب نکنم از فرداش تصمیم گرفتم بخندم و نشون بدم که خیلی خوشحالم حتی اگه ناراحت باشم الان همه ش دارم میخندم و ادای خوشحال ها رو در میارم عذاب آوره فیلم بازی کردن حتی امروز پیش مامان هم خیلی خودمو نگه داشتم درسته نتونستم ولی... الان میفهمم رفیقم چی میکشه از این که گاهی مجبوره خودش نباشه... + نوشته شده در  پنجشنبه بیست و سوم آذر ۱۳۹۶ساعت 18:37&nbsp توسط الی  |  بی حوصله م...ادامه مطلب
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : eliomaryam بازدید : 42 تاريخ : جمعه 1 دی 1396 ساعت: 20:19

و اما امروز مریم اومد دفترم یه خرده نرم افزار پازار یادش دادم من میخوام گم و گور شم مریم بیاد جای من نمیدونم دارم کار درستی میکنم یا نه... ولی به علی یه احساس امنی دارم میدونم میتونه مراقب مریم باشه.... ولی یه دلهره ی بچگونه هم دارم ..... با خودم میگم خودش میتونه تصمیم بگیره یه ماه میره اگه دوست نداشت ادامه نمیده اینجوری خودمو آروم میکنم... مراقب خودت باش مریمم + نوشته شده در  دوشنبه سیزده بی حوصله م...ادامه مطلب
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : سرکار, نویسنده : eliomaryam بازدید : 45 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 21:26

امروز عصر مریم زنگ زد تنهایی بریم بیرون آره پایه م اومد دنبالم رفتیم ورزقان دریا کنار  یه عالمه خوش گذشت زنگ زدم ممو برامون وسایل آورد با یه عالمه انرژی مثبت گوشی مریمو برداشتم عکسامو بفرستم احساس کردم یه لحظه ناراحت شد دیوونه ست نمیدونه حتی اگه تمام روز گوشی یکی دستم باشه و رمزشو بدونم اصلااا نمیرم جاییشو نگاه کنم چون خودم ناراحت میشم کسی اینکارو بکنه قانون اول و آخر زندگیم آنچه را که برای بی حوصله م...ادامه مطلب
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : ورزقان, نویسنده : eliomaryam بازدید : 40 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 21:26

با علی بحثم شد سر مریم.حقوقی که گفته بود زد زیر حرفش میگه خودت به مریم بگو گفتم میگم علی زد زیر حرفش...بحث بالا گرفت میگه یا خودت باید بیای یا مریم. کاش علی آقای مریم راضی شه خودش بیاد حوصله ی کار کردن و ندارم دیگه. صب پاشو برو تا ظهر چندرغاز دربیار اونم خرج ماشین کن تموم شه بره که چی مثلا دارم چیکار میکنم؟؟باز تبریز بودم از خرج و مخارج خبر نداشتم تازه ذخیره هم میکردم الان فقط حمالیش میمونه بی حوصله م...ادامه مطلب
ما را در سایت بی حوصله م دنبال می کنید

برچسب : حوصله, نویسنده : eliomaryam بازدید : 28 تاريخ : يکشنبه 2 مهر 1396 ساعت: 21:26